سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم میراثی ارزشمند
برچسب ها: علم ،میراث،ارزش (1)، کتاب ،غذا،روح (7)، | نظر بدهید

دانش میراثی ارزشمند

1-   اگر کتاب نباشد ، روح بشر پرورش نمی یابد.

2- دانش ، میراثی گرانبها و آداب ، زینتی دایمی و فکر ، آیینه ای است صاف و شفاف و حوادث عبرت انگیز ، بیم دهنده و اندرزگوست و برای تأدیب خویشتن همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی ترک کنی.

3-   دانش ، میراثی است ارزشمند ، و فضیلت ارزشی است برای انسان .

4- علم به آموختن نیست، بلکه علم تنها نوری است که در قلب هرکس که خدا بخواهد او را هدایت کند می تابد ؛ پس اگر علم می خواهی باید در مرحله ی اول ، حقیقت بندگی خدا را در خود طلب کنی.

5-   علم ، میراث پیامبران است و ثروت ، مال و میراث فراعنه .

6-   علم با بخشش و انفاق کم نمی شود ، و حال آن که ثروت با خرج کردن کم می شود.

7-   ثروت احتیاج به نگهبان دارد و حال آن که علم نگهبانِ صاحب علم است .

8-   علم داخل کفن می شود و مال خارج از آن می ماند ، یعنی ثمرات دانش برای پس از مرگ هم مفید و سودمند است .

9-   ثروت ، هم به دست مؤمن می رسد و هم به دست کافر ، و حال آن که علم فقط دردسترس مؤمن است .

10-تمام مردم در امر دینشان نیازمند به عالم و دانشمند ربانی اند ، در حالی که ثروتمندان خسیس ، نیازی ندارند .

11-    علم ، انسان را برای عبور از تنگناها و رسیدن به بهشت قوت و نیرو می بخشد ، در حالی که ثروت مانع از عبورش می گردد.

12-    کسی که برای یادگیری و آموختن دانش ساعتی ، کوچکی و ذلت را تحمل نکند ، تا ابد در ذلت و خواری جهل و نادانی باقی می ماند.

13-کسی که از پرسیدن و یادگیری دانش خجالت بکشد ، علمش اندک خواهد بود .

14-    علمای راستین سعی در به کارگیری دانش خود دارند ، ولی سفیهان ( نادانان ) فقط در پی یادگیری و بازگو کردن آن برای دیگران هستند.

15-    پست ترین دانش ها آن است که تنها روی زبان متوقف شود و برترین دانش ها آن است که در اعضاء و جوارح آشکار گردد.



نویسنده : علی قربانی
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
زمان : ساعت 9:30 عصر
فضیلت علم
برچسب ها: فضیلت ،دانش (1)، کتاب ،غذا،روح (7)، | نظر بدهید

در فضیلت علم و دانش

 

 

1-   دانش چون شکار است و نوشتن ، بندی بر پای آن .

2- عالم به منزله مکتوب خداوند است به بشریت، هر کس این مکتوب را دقیق تر بخواند و معانی حقیقی آن را بفهمد، به قدرت و عظمت و تدبیر قادر متعال بیشتر پی می برد.

3-   آنقدر مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ چیزی نمی دانید.

4- عالم بی عمل چون زنبور بی عسل است.

5-   دانشمند زشتکار، بلای همگانی است .

6-کتاب بوستان مزیـّنی است که گل های آن از سینه بزرگان می روید.

7-دانشی که تو را اصلاح نکند، گمراهی است .

8-هر متاعی ممکن است دزد داشته باشد ، جز متاع دانش و خرد که از همه ی آفات مصون بوده و دارنده آن محبوب و عزیز است.

9-   آن کس که به ذلت آموختن علم  تن ندهد،  در همه عمر گرفتار ذلت و خواری جهل خواهد بود.

10-از دانش هنگامی بهره مند می شویم که آن را به کار بندیم .

11-بدترین دوست ، نادانی و بهترین رفیق ، دانش است .

12-بی سوادی در ردیف کوری است و موجب بدبختی .

13-به آموختن دلبسته نبودن ، ننگ و عار است.

14-خواندن و عمل نکردن در حکم شخم زدن و تخم نپاشیدن است .

15-خوشا آن کس که به علم خود عمل کند و از دانش دیگران هم بهره بگیرد.

16-اگر عالم به علم خویش عمل نکند ، پند و اندرزش در دل های شنوندگان فرو نمی رود ، همان گونه که باران در سنگ صاف فرو نمی رود.



نویسنده : علی قربانی
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
زمان : ساعت 9:27 عصر
نکاتی درباب ارزش علم
برچسب ها: ارزش، علم (1)، کتاب ،غذا،روح (7)، | نظر بدهید

نکاتی در باب ارزش علم و دانش

 

 

1-   تنهایی جهنم است، اما با مطالعه، این جهنم تبدیل به بهشت می شود.

2-   کتاب مونس و غمگسار هنگام اندوه و خستگی است .

3-   جمال و زیبایی با لباس نیست که تو خودت را با آن زینت می دهی، بلکه زیبایی و جمال به علم و ادب است.

4- خانواده ای دانا و فهمیده نخواهد بود، مگر آن که افرادش از بزرگ تا کوچک از مرد تا زن مقداری از اوقات خود را به مطالعه کتاب بگذرانند.

5-   هرکس بیشتر کتاب بخواند ، کامیاب تر است.

6-   دانش مفید توشه مورد نیاز را برای سفر زندگی در اختیارتان قرار می دهد.

7-   لذتی بالاتر از مطالعه نیست.

8-   کتاب مشکل گشای همه مسائل و مشکلات شما است .

9-   مطالعه همان اثری را در روح می گذارد که ورزش در بدن .

10- خوشا آن کس که به علم خود عمل کند و از دانش دیگران هم بهره بگیرد.

11-  حکمت درختی است که در دل روییده و میوه از زبان می دهد.

12-   نخستین گام به سوی دانش این است : بدانیم که نادانیم.

13- با اندیشه ی آشفته دانش آموختن ، در گردباد آتش افروختن است.

14- بهترین معلومات ما آنهایی هستند که خود به شخصه فرا گرفته ایم.

15-   حکمت درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان.



نویسنده : علی قربانی
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
زمان : ساعت 9:26 عصر
علم
برچسب ها: علم،کلید،دردها (1)، کتاب ،غذا،روح (7)، | نظر بدهید

علم ، کلیدی که تمام درها را می گشاید

 

1-   آنچه به روح آرامش می بخشد همان علم است و بس.

2-   اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا می گیرید به حق آنهایی که به خاطر خود ، علم و دانش اندوخته اند تجاوز کرده اید.

3- بدبختی دیوی است که از روشنی می گریزد . آنها که چراغی از معرفت و حکمت به دست دارند هیچ وقت این دیو مهیب را در راه  خود نمی بینند.

4-   برای این که دانش ملکه شود تعلیم کافی نیست عمل لازم است.

5-   تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود.

6-   تنها کسانی که دلداده دانش اند بزرگ اند ، نه آنان که سوداگر دانش اند.

7-   ثروت در دارا بودن خزاین و دفاین نیست در دانستن علم و طرز استعمال آن است.

8-   حکمت درختی است که در دل روئیده و میوه از زبان می دهد.

9-   خرافه و موهوم زائیده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگشته پیوسته گرفتار باطل و موهوم خواهد بود.

10-دانشی که با پرهیزگاری توأم نباشد ذره ای نمی ارزد.

11-دانش چون چراغ روشن است ؛ اگر چه بسیار چراغ ها از او بر فروزند ، هیچ نور از او کم نشود.

12-دانش و هنر از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به هر قومی که باشد از آنِ همه جهانیان است.

13-دانش انسان را فروتن می سازد و نادانی موجب ادعا و خودستایی می گردد.

14-علم و دانش کلیدی است که تمام درها به آن باز می شود.



نویسنده : علی قربانی
تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
زمان : ساعت 9:23 عصر
سید بحر العلوم متوفاى 1212 ق
برچسب ها: سیدبحر،العلوم (1)، | نظر بدهید

جلوه نور

محمد مهدى ، فرزند سید مرتضى طباطبایى بروجردى ، از نوادگام امام حسن مجتبى علیه السلام در یک خانواده روحانى و پرهیزکار ، در شب جمعه از ماه شوال 1155 ق . / 1113 ش . در شهر کربلاى معلى پا به عرصه هستى نهاد.(1) شبى که سد به دنیا آمد پدر وى در عالم خواب دید که امام رضا علیه السلام دستور دادند (( محمد بن اسماعیل بن بزیع )) ( از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهم السلام ) شمعى را روشن کرد نورى از آن شمع به آسمان بالا رفت که نهایت نداشت .(2) پدر از آن رویاى راستین بیدار مى شود و همزمان خبر مولود تازه رسیده را به او مى دهند .


در محضر اساتید

او زا دوران کودکى در دامن پر مهر و محبت مادر پاکدامنش و در پرتو توجهات پدر بزرگوارش سید مرتضى ( متوفاى 1204 ق . ) به آداب و اخلاق اسلامى خو گرفت و رفته رفته رشد یافت . پس از گذراندن دوره هاى علوم مقدماتى و سطح ( فقه و اصول ) ، در آغاز بلوغ به درس خارج که از سوى پدرش تدریس مى شد راه یافت و پس از پنج سال درس و بحث فشرده به مقام بلند اجتهاد نایل آمد(3) .
سید محمد مهدى همچنین در محضر اساتید بنام حوزه کربلا و نجف اشرف شرکت جست ; فرهیختگان بنامى چون : محمد باقر وحید بهبهانى ( 1118 - 1208 ق . ) ، شیخ یوسف بحرانى ( 1107 - 1186 ق . ) محمد تقى دورقى نجفى ( متوفى 1186 ق . ) و مهدى فتونى نباطى عاملى ( متوفى 1183 ق . ) .(4)
او حکمت و فلسفه را نزد آقا میرزا ابوالقاسم مدرس فرا گرفت و آن حکیم وارسته نیز در نزد وى درس اصول و فقه را آموخت .(5)
وحید بهبهانى در اواخر عمر خویش مردم را در مسائل و فتواهاى احتیاطى به سوى سید محمد مهدى راهنمایى مى کرد(6) و او را مجتهدى جامع الشرایط مى دانست .
سید در سال 1186 ق . به قصد زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام و دیدار با علماى بزرگ ایران وارد مشهد مقدس شد و در مدت اقامت شش یا هفت ساله (7) خود در آن شهر ، علاوه بر دیدارهاى علمى با مردم و مباحثات با علما ، در درس استاد میرزا مهدى اصفهانى خراسانى ( 1153 - 1218 ق . ) شرکت کرد و فلسفه ، عقاید و کلام را از آن مرد بزرگ آموخت و بر اندوخته علمى خویش افزود .
لقب (( بحر العلوم )) از زبان این استاد براى اولین بار به سید محمد مهدى طباطبایى گفته شد . استاد که از هوش و استعداد او شگفت زده شده بود در حین درس خطاب به شاگرد خود مى گوید : (( اخا انت بحر العلوم )) یعنى تو دریاى علم هستى . از آن لحظه سید به این لقب معروف شد .(8)


سفر حجاز

سید بحر العلوم در اواخر سال 1193 ق . راهى حجاز شد . استقبال شایان مردم و شخصیتهاى محافل علمى از او موجب شد که به مدت دو سال در کنار خانه خدا اقامت ورزد و به درس و بحث بپردازد .
تسلط او به فقه اهل سنت و حسن معاشرت و سخاوتش او را چنان در میان ساکنان آن دیار بخصوص اهل علم ، محبوب ساخت که هر روزه شمارى از مردم و دانشمندان به دیدنش مى رفتند و از وى کسب فیض مى نمودند . شگفت آنکه پیروان هر کدام از مذاهب چنین مى پنداشتند که بحر العلوم پاى بند به مذهب ایشان است . او تمام این مدت را با تقیه گذرانید و جلسه درس او در علم کلام طبق مذاهب چهارگانه دایر بود و در اواخر توقف در مکه ، مذهب خود را اعلان فرمود . وقتى خبر اظهار مذهب او به گوش پیروان مذاهب دیگر رسید از اطراف به دور او ریخته ، با وى به مناقشه پرداختند و او با دانش انبوه خود بر تمامى آنها برترى پیدا کرد و همه آنها را با دلیلهاى قوى و منطقى به سوى حقیقت اسلام مجذوب ساخت .(9)
تعیین و تثبیت جایگاه انجام اعمال حج و مرکزیت دادن به مواقیت احرام به طورى که از نظر شرعى صحیح واقع شود و همچنین اصلاح مواقف حج ، یکى از گامهاى ارزشمند سید بحر العلوم بود . زیرا این مکانهاى مقدس قبل از او چندان مشخص نبود .
علاوه بر اینها ، سنگهاى فرش شده در حرم را که حجاج بر آن اقامه نماز مى کردند تعویض نمود و سنگهاى معدنى را خارج کرد و سنگهایى ار که از نظر شیعه سجده بر آنها صحیح است جایگزین نمود . از آثار معنوى حضور این مرد بزرگ در حجاز شیعه شدن امام جمعه مکه در هشتاد سالگى است .(10)


یادى از شاگردان

این عالم با ورع شاگردانى بزرگ و نامى تربیت کرد که هر یک منشاء خدمات فراوان به عالم اسلام شدند . در اینجا به نام چند تن از آنها اشاره مى کنیم :
1 - شیخ جعفر نجفى معروف به کاشف الغطاء ( 1154 - 1227 ق . )
2 - سید محمد جواد عاملى معروف به صاحب مفتاح الکرامه ( 1164 - 1226 ق . )
3 - ملا احمد نراقى ، مولف کتاب معراج السعاده ( 1185 - 1260 ق . )
4 - محمد باقر شفتى رشتى ، ملقب به حجه الاسلام ( 1175 - 1260 ق . )
5 - سید یعقوب کوه کمرى ( 1176 - 1256 ق . )
6 - سید صدر الدین عاملى ( متوفى 1263 ق . )
7 - سید دلدار على نقوى رضوى نصیر آبادى لکهنوى ( 116 - 1235 ق . )
8 - شیخ محمد ابراهیم کلباسى ( 1180 - 1262 ق . )
9 - زین العابدین سلماسى ( متوفى 1266 ق . )
10 - شیخ عبدالحسین الاعم ( 1177 - 1247 ق . )
11 - سید على فرزند سید محمد ( 1161 - 1231 ق . )
12 - سید قیصر محمد فرزند معصوم رضوى خراسانى ( 1180 - 1255 ق . )
13 - اسدالله کاظمى ( متوفى 1236 ق . )
14 - ابوعلى حائرى صاحب کتاب منتهى المقال ( 1159 - 1216 ق . )
15 - سید عبدالله شبر ( متوفى 1244 ق . )
16 - شیخ محمد تقى اصفهانى ایوانکى ، صاحب حاشیه معالم ( متوفى 1248 ق . )
17 - سید محمد مجاهد ، مولف کتاب المناهل ( متوفى 1242 ق . )
18 - محسن اعرجى ( متوفى 1227 ق . )
19 - میرزا محمد عبدالصانع نیشابورى اخبارى
20 - شیخ حسین نجف (11)


آثار علمى سید

آثارى که در کتابها از آنها نام برده اند - که بعضى از آنها چاپ گردیده و برخى چاپ نشده است - بدین قرار است :
- المصابیح فى الفقه ( در سه جلد )
- الفوائد فى الاصول
- مشکاه الهدیه
- الدره النجفیه ( رساله اى در فقه )
- رساله فى عصیر الزبیبى )
- شرح الوافیه ( در علم اصول فقه )
- تحفه الکرام ( در تاریخ مکه و بیت الله الحرام )
- مناسک حج
- حاشیه بر کتاب شرایع ( بحث طهارت )
- حاشیه بر کتاب (( الذخیره )) سبزوارى
- الدره البهیه فى نظم رووس المسائل الاصولیه
- کتاب الرجال ( معروف به فوائد الرجالیه )
- دیوان شعر و رساله اى فارسى در شناخت خدا .(12)


آثار اجتماعى

با توجه به سنگینى مسوولیت هاى علمى سید آثار اجتماعى و معنوى گرانبهایى از او مشاهده مى نماییم که به نمونه هایى از آن یادگارها اشاره مى کنیم :
1 - مشخص کردن مقام و جایگاه حضرت حجه بن الحسن (عج ) در مسجد سهله و بنا گذارى قبه اى در این جایگاه مقدس .
2 - بنا کردن گلدسته در صحن شریف علوى در طرف جنوبى و تعمیر دیوارهاى صحن ها و حجره هایى که در حال خرابى بود .
3 - ترغیب و راهنمایى نسبت به تعمیر مسجد شیخ طوسى در نجف اشرف .
4 - ایجاد کتابخانه خطى ( مکتبه بحر العلوم )
5 - بالا آوردن ارتفاع مسجد کوفه به منظور سهولت در تطهیر و پاک نمودن آن .
6 - مشخص کردن جایگاه مسجد راءس الحسین در نجف اشرف .
7 - تعیین جایگاه قبر مختار ثقفى که الان به قبر مسلم معروف است .
8 - تعیین جایگاه مرقد حضرت هود و صالح علیهم السلام در نجف اشرف .
9 - اضافه کردن مقدارى از اراضى به مسافت حرم مطهر و ایجاد تاءسیساتى در اطراف حرم که مورد نیاز زوار بود.(13)


یادى از اشعار بحر العلوم

سید در شعر و ادبیات فوق العاده چیره دست بود و شعرهاى او در فقه و اصول و رجال از آثار گرانبهاى به یادگار مانده آن دریاى بى ساحل است و به نظم در آوردن نام اصحاب اجماع از سروده هاى اوست . شعر ذیل را که در رثاى سالار شهیدان علیه السلام سروده شده است ، براى نمونه ذکر مى کنیم :
الله اکبر ما ذا الحادث الجلل و قد تزلزل سهل الارض و الجبل ! ؟
ما هذه الزفرات الصاعدات اسى کانها من لهیب القلب تشتعل ! ؟
ما للعیون منها الدمع جاریه منها تخد خدودا و هى تنهمل ! ؟
کان ففخه صور الحشر قد فجئت فالناس سکرى و لا سکر و لا ثمل ! ؟(14)
- این چه حادثه بزرگى است که از بزرگى آن کوه و بیابان متزلزل شده است .
- این ناله ها از چه بلند است ! گویا ناله ها از سوز قلبها زبانه مى کشد .
- چه شده است که چشمه هاى اشک دیده ها جارى است و جویبارى از آنها بر روى رخسار مى دود !
- گویا صور اسرافیل دمیده شده و قیامت بر پاست و مردم مست اند در صورتى که بهوش اند و مست نیستند .


مظهر فضیلتها

سید بحر العلوم مرد فضیلت و تقوا و نمونه اى کامل از اخلاق نیکوى انبیا بود . آن معلم اخلاق و انسانیت و از مصادیق بارز اخلاق نیکو ، فرزانه اى است که شاگرد بلند آوازه او ، کاشف الغطاء در حقش چنین سروده است :
جمعت من الاخلاق کل فضیله فلا فضل الا عن جنابک صادر(15)
- همه فضایل و اخلاق شایسته را جمع کرده اى و در دنیا هیچ فضیلتى نیست مگر اینکه از حضور تو صادر شده و تو داراى ان فضیلت هستى .
او از نظر تواضع در مرتبه عالى قرار داشد و براى دیگران بیش از خود احترام و ارزش قائل بود و براى مردم پدرى مهربان به حساب مى آمد . سخن گفتن و راه رفتن او انسان را متحیر مى ساخت . در میان مردم که راه مى رفت بیننده تصور مى کرد او فرشته است .
براى خدا سخن مى گفت و یپوسته به یاد خدا بود .
او در تهذیب اخلاق در مرتبه اى قرار داشت که درک آن براى بسیار از افراد مشکل است .
او کارها و ساعات فعالیتهایش را تقسیم نموده بود . وقتى سیاهى شب همه جا را فرا مى گرفت مقدارى به تحقیق و آماده کردن مقدمات درس و بحث مى گذراند و پس از آن به طرف مسجد کوفه رفته ، در آنجا به مناجات با خدا مى پرداخت .(16)
بحر العلوم بر امور عبادى شاگردان خویش نیز فوق العاده اتمام مى ورزید و در صورت غفلت و کوتاهى شاگردان از این مهم ، بسیار رنج مى برد . یک بار براى چند روز تدریس را ترک فرمود ، طلبه ها واسطه اى را نزد وى فرستادند تا علت تعطیلى درس را جویا شود. بحر العلوم در پاسخ او چنین فرموده بود : (( در میان این جمعیت طلبه ، هرگز نشنیدم که در نصف شبها صداى تضرع و زارى و مناجات آنها بلند بشود ، با اینکه من غالب شبها در کوچه هاى نجف راه مى روم . چنین دانش پژوهانى شایسته نیستند تا براى ایشان درس بگویم . )) چون طلاب این سخن را شنیدند متحول شده ، شبها به ناله و گریه در محضر الهى پرداختند . وقتى این تحول اخلاقى در طلبه ها پدیدار شد آن جناب دوباره تدریس را شروع کردند .(17)
تلاش سید در حمایت از فقرا و محرومان را باید از شبهاى تاریک و کوچه هاى باریک نجف اشرف و فقیران آن دیار پرسید . او هر شب در کوچه هاى شهر مى گردید و براى فقرا نان و خوردنیهاى دیگر مى برد .(18)


سر عشق

به منظور درک بیشتر عظمت و بزرگى سید بحر العلوم چند نمونه از ارتباط و دیدارهاى وى با حضرت مهدى (عج ) را بیان مى کنیم .

الف - ناقه سوار
آخوند ملا زین العابدین سلماسى - از شاگردان و یاران نزدیک سید - مى گوید : ایامى که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم ، روزى اتفاق افتاد که در خانه چیزى نداشتیم . مطلب را به سید عرض کردم ، چیزى نفرمود . از عادات جناب بحر العلوم این بود که صبح اول وقت طوافى دور کعبه مى کرد و به خانه مى آمد و با اتاقى که مخصوص خودش بود ، مى رفت . ما قلیان تنباکویى براى او مى بردیم ، آن را مى کشید و براى هر صنفى بر طریق مذهبش درس مى گفت . در آن روزى که از تنگدستى شکایت کردم ، چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسى در را کوبید . سید بحر العلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت : قلیان را بگیر و از اینجا بیرون ببر . آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد . شخص بزرگوارى در لباس عربى داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنى و ادب دم در نشست . ساعتى نشستند و با یکدیگر سخن گفتند . آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید . او را بر ناقه اى که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد . مهمان رفت و بحر العلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله اى به دست من داد و گفت : این حواله اى ست براى مرد صرافى که در بازار صفاست . نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر . آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرده بود ، بردم . مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت : برو چند باربر و کارگر بیاور . پس رفتم و چهار باربر آوردم . به قدرى که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند ، پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند . من فورى برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسى بود . وقتى رفتم نه صرافى را دیدم و نه مغازه اى را که دیده بودم . از مغازه صراف پرس و جو کردم ، گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافى ندیده ایم .(19)

ب - مانند دریا
میرزاى قمى - نویسند کتاب قوانین - مى گوید : من با علامه بحر العلوم در درس آقا وحید بهبهانى هم مباحثه بودم . اغلب من براى او بحث را تقریر مى کردم تا اینکه به ایران آمدم و کم کم شهرت علمى سید بحر العلوم به همه جا رسید و من تعجب مى کردم . تا زمانى که خدا توفیق عنایت فرمود که براى زیارت عتبات موفق بشوم . وقتى به نجف اشرف وارد شدم سید را ملاقات کردم . مساءله اى عنوان شد ، دیدم سید بحر العلوم دریاى مواج و عمیقى از دانشهاست . پرسیدم : آقا ما که با هم بودیم ، شما این مرتبه را نداشتید و از من استفاده مى کردید ، حال شما را مانند دریا مى بینم . سید فرمود : میرزا ، این از اسرار است که به تو مى گویم . تا من زنده ام به کسى نگو و کتمان بدار . من قبول کردم ، آنگاه فرمود : چگونه این طور نباشم و حال آنکه آقایم ( حجه بن الحسن عج ) مرا شبى در مسجد کوفه به سینه مبارک چسباند .(20)

ج - تلاوت قرآن
میرزا حسین لاهیجى به نقل از شیخ زین العابدین سلماسى مى گوید : روزى بحر العلوم وارد حرم مطهر امام على علیه السلام شد و سپس این شعر را زمزمه کرد :
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
پس از آن از بحر العلوم سبب خواندن این شعر را پرسیدم . فرمود : چون وارد حرم حضرت على علیه السلام شدم دیدم مولایم حجه بن الحسن ( عج ) در بالاى سر به آواز بلند قرآن تلاوت مى کند . چون صداى آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم .(21)


غروب آفتاب

سید بحر العلوم که به علت بیمارى مدتى توان تدریس نداشت و در منزل به مطالعه و تاءلیف مشغول بود ، سرانجام در روز 24 ذیحجه ( یا رجب ) سال 1212 ق . ، رخ از دیار فانى برتافت و به عالم بالا پرواز کرد .
در گذشت سید در عالم اسلام اثرى عمیق برجاى گذاشت و دنیاى شیعه را در ماتم فرو برد .
پیکر مطهر او پس از تشییع با شکوه و اقامه نماز ، در جنب مرقد شیخ طوسى در نجف دفن شد .


1- فوائد الرضویه ، شیخ عباس قمى ، ص 676 ; مستدرک الوسائل ، میرزا حسین نورى ، ج 3 ، ص 383 ; اعیان الشیعه ، محسن امین عاملى ، ج 10 ، ص 158 .
2- فوائد الرجالیه ، ص 33 ; فقهاى نامدار شیعه ، عقیقى بخشاشى ، ص 291 .
3- مقدمه فوائد الرجالیه ، ص 33 ; فقهاى نامدار شیعه ، عقیقى بخشاشى ، ص 291 .
4- سید بحر العلوم دریاى بى ساحل ، نورالدین على لو ، ص 25 - 32 .
5- مقدمه فوائد الرجالیه .
6- مکارم الاثار ، ج 1 ص 417 - 421 .
7- اعیان الشیعه ، ج 10 ، ص 159 . 8- روضات الجنات ، سید محمد باقر خوانسارى ، ج 7 ، ص 204 .
9- مقدمه فوائد الرجالیه ، ص 35 .
10- مکارم الاثار ، ج 1 ، ص 417 .
11- مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 385 ; اعیان الشیعه ، ج 6 ، ص 225 ; ج 7 ، ص 167 ; معارف الرجال ، محمد حرز الدین ، ج 2 ، ص 59 ; شعراى الغرى ، ج 12 ، ص 139 - 159 ، مقدمه فوائد الرجالیه ، ص 67 - 70 .
12- اعیان الشیعه ، ج 10 ، ص 160 ; شعراى الغرى ، ج 12 ، ص 139 .
13- مقدمه فوائد الرجالیه ، ص 95 و 96 ; ماضى النجف و حاضرها ، ج 1 ، ص 96 و 105 و 246 .
14- اختران تابناک ، ج 1 ص 428 .
15- مقدمه فوائد الرجالیه ، ص 35 .
16- همان ، 38 .
17- قصص العلماء ، ص 173 .
18- ر . ک : همان ، ص 171 .
19- منتهى الامال ، شیخ عباس قمى ، ج 2 ، ص 547 ; فوائد الرضویه ، ص 682 .
20- گنجینه دانشمندان ، محمد شریف رازى ، ج 8 ، ص 371 .
21- فوائد الرضویه ، ص 682 .



نویسنده : علی قربانی
تاریخ : شنبه 92 دی 7
زمان : ساعت 9:39 عصر


مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir



 

کل بازدید: 20702
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 3
تعداد کل پست ها: 18

دانشنامه عاشورا

روزشمار محرم عاشورا






پایگاه جامع عاشورا